سماور می جوشــد.

و دلِ مضطربِ من نیـــز!


میرسم به این فراز

مَتى نَنْتَقِعُ مِنْ عَذْبِ مائِکَ فَقَدْطالَ الصَّدى

(. تشنگی مان طولانی شده! )


راستی.'نیامدنت" عجب دردی شده!

مگر در زمین دردی هم بوده؛ 

که هـــزار سال طــــول بکشد؟

.

چقدر تشنه ام!

خیلی وقت بود؛ که حتی یک استکان هم از یادت سر نکشیده بودم!

تمامِ جانم خشک شده.

دیگر جوانه ای، میان قلبم، سبز نمی شود!

جوانه ای از جنس مِهر، گذشت، صداقت، تواضع و .

راستش را بخواهی؛ مثل زمینی قحطی زده، ترک برداشته ام!

                      *   *    *

چایِ جمعه دَم کشیـــد!

کاش میشد، یک استکانش را با عطر حضور تو سر کشید


چقدر تشنگی مان طول کشید و نفهمیدیم!


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

دانلود پایان نامه و پروژه دانشجویی عکس نوشته و دلنوشته ها Greg Food container - vstimlsystem.com کسب درامد وکتور سان از سر نو غزل خانوم... functional مهاجرت و تحصیل در کانادا